vasael.ir

کد خبر: ۱۲۲۷۴
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۷ - ۱۴:۲۲ - 02 December 2018
نشست «تحلیل و بررسی نظریه عدالت علامه طباطبائی»/ ۳

گزارش| نظریه اعتباریات علامه با صراحت قول اشاعره و معتزله را رد می‌کند

وسائل ـ حجت الاسلام یزدانی مقدم گفت: علامه در چند جای از المیزان نظریات اشاعره و معتزله را با نظریه اعتباریات نقل و به تأکید رد کرده اند و تحلیلی ارائه داده‌اند که برداشت اشاعره و برداشت معتزله هر دو اشتباه است. ایشان می‌پذیرد عقل حاکم بر خداوند نیست اما می‌گوید به این معنا نیست که ما با عقل نمی توانیم خدا را بشناسیم و یا نمی توانیم درباره فعل خداوند تحلیلی ارائه بدهیم و نظری داشته باشیم بلکه به این معنا است که ما از همان فعل خداوند احکام عقلی را اخذ می کنیم.

به گزارش خبرنگار وسائل، نشست تخصصی«تحلیل و بررسی نظریه عدالت علامه طباطبائی»گزارش| نظریه اعتباریات علامه با صراحت قول اشاعره و معتزله را رد می‌کند اول آذر ماه 97 با حضور حجت الاسلام والمسلمین احمد واعظی رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و حجت الاسلام محمد سروش محلاتی استاد حوزه و دانشگاه و حجت الاسلام احمد رضا یزدانی مقدم عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در تالار خواجه نصیر الدین طوسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتی تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد.

بخش اول و دوم این نشست پیش‌تر منتشر شد؛ اکنون بخش پایانی این گزارش را که مربوط به سخنان حجت الاسلام یزدانی مقدم است را می‌خوانید:

سوالی در این بحث به ذهن می‌رسد این است که آیا به نظریه عدالت علامه اشکال یا اشکالاتی مطرح است یا خیر؟ و دیگر اینکه در ادامه مباحث می خواهیم عدالت را در ارتباط با استخدام علامه بررسی کنیم.

ما یک وقت درباره عدالت صحبت می کنیم و یک وقت درباره حسن عدالت صحبت می کنیم اینها، دو موضوع جدای از هم هستند. در مقاله 6 کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، مرحوم علامه درباره اعتبار حسن عدالت اجتماعی صحبت می کنند و در مورد خود عدالت اجتماعی فقط اشاراتی می کنند.

 

حسن و قبح از نگاه علامه

علامه در مقاله ادراکات اعتباری متذکر می شوند که ما دو نوع حسن و قبح داریم یکی حسن و قبحی که فعل فی نفسه دارد و دیگری حسن و قبحی که فعل در مقام صدور از فاعل دارد. آن حسن و قبحی که اعتباری است حسن و قبح فعل در مقام صدور از فاعل است و علامه حسن و قبح فعل فی نفسه را در آن مقام مطرح نمی کند.

حقیقت عدالت از نظر ایشان این است که ما مساوات و موازنه در امور را رعایت کنیم و به هر امری سهم خود را اعطاء کنیم که بتواند در جایگاه خودش قرار بگیرد و همین طور عدل را به انصاف هم تعریف می کنند.

 

عدالت از نگاه علامه

علامه در آثار خود تعاریف گوناگونی از عدالت ارائه می دهند یکی «وضع الشئ فی موضعه» و دیگری «اعطاء کل ذی حق حقه» است که سعی می کنند این دو مورد را ادغام کنند و مورد سوم این است که عدالت به معنای وفای به قراردادها است و ایشان تساوی در برابر قانون را هم به عنوان عدالت مطرح می کنند.

عدالت در میان مردم به این صورت و به این معنا است که هرکس در جایگاه شایسته خودش قرار بگیرد از منظر عقل، شرع و عرف فاعل کار خوب و نیکو باید پاداش بگیرد و فاعل کار قبیح مجازات شود و حق مظلوم باید از ظالم گرفته شود بنابراین ایشان برای عدالت اجتماعی سه معیار معرفی کرده اند عقل، شرع و عرف.

در مورد عدالت اجتماعی، عدالت مورد نظر علامه ناظر به افراد و اجتماع و حکومت که متولی امر اجتماع است می باشد. عدالت در این بعد خود از نگاه ایشان این است که هر کدام از افراد اجتماع را در جایی که استحقاق آن را دارند، قرار بدهیم و حکومت هم وظیفه دارد که عدالت اجتماعی را برقرار کند.

 

تعریف دیگر علامه از عدالت اجتماعی

علامه یک فلسفه اجتماعی دارند با این توضیح که انسان موجودی اجتماعی است و این بحث یک سابقه طولانی در فلسفه سیاسی و اندیشه سیاسی دارد و اندیشمندان از اجتماعی بودن انسان سخن گفته‌اند و معانی گوناگونی را هم اراده کرده‌اند به عنوان مثال می توان ارسطو را نام برد که بیان می کند که انسان موجودی اجتماعی است و انسان به جهت نیازهایی که دارد به زندگی اجتماعی روی می‌آورد.

این تعریف مورد نظر ابن سینا، فارابی و صدر المتألهین هم بوده است علاوه بر این، تفسیرهایی هم بر کلام ارسطو صورت گرفته است که انسان در اجتماع به کمال می رسد. یک برداشت اقلّی هم از سخن ارسطو وجود دارد که انسان مثل زنبور عسل و مورچه موجودی اجتماعی است.

علامه با همین تعریفی که فیلسوفان سیاسی از اجتماعی بودن انسان ارائه می دهند و انسان را موجودی اجتماعی معرفی می کنند معتقد است وقتی انسان می خواهد وارد زندگی اجتماعی بشود متوجه می شود که اگر بخواهد از دیگران بهره مند شود لازمه اش این است که به دیگران بهره هم برساند یعنی وارد یک رابطه استخدامی طرفینی و متقابل شود.

عدالت به این معنایی که مورد بحث قرار گرفت با حسن نظر از مصادیق خارجی یکسان خواهد بود هرچند که تعریف عدالت با تعریف حسن متفاوت است. حسن این بود که هر چیزی در جای خودش قرار بگیرد که با قرار گرفتن در جای خودش زیبایی و تعادل در امر خارجی پیدا می شود و عدالت هم به همین معنا می باشد که هر کسی در جای خودش قرار بگیرد و هماهنگی پیدا شود.

 

سه خاستگاه حق از نگاه علامه

حسن و قبح، احکام اجتماعی و عدالت، حجت مشترک اجتماعی هستند یعنی افراد می توانند به این موارد استناد کنند اگر عدالت اجتماعی در جامعه نباشد آن وقت حجت مشترک اجتماعی از بین می رود و حرف نهایی وجود ندارد و استثمار، استبداد، استعمار، زور و تحکم جایگزین عدالت می شود.

در این مرحله از بحث این سوال مطرح می شود که این حق از کجا پیدا می شود؟ به این معنا که ما می گوییم عدالت «اعطاء کل ذی حق حقه» است خاستگاه این حق کجاست؟

در گفتار علامه سه منشأ و خاستگاه برای حق وجود دارد که فیلسوفان سیاسی هم به این سه خاستگاه توجه داشته اند. یکی از این سه خاستگاه این است که حقوق ناشی از چگونگی سازمان خلقت انسان است. بدن ما یک نیازهای ابتدایی و حیاتی دارد مانند تغذیه و دیگر نیازها، عدالت در این مبحث این است که ما این حقوق را که ناشی از خلقت و طبیعت انسان است به او برسانیم و رعایت کنیم.

خاستگاه دوم این است که ما برای این وارد زندگی شده‌ایم که ما در برابر خدماتی که به اجتماع می دهیم یک خدماتی را باید از اجتماع بگیریم یعنی زندگی کردن؛ اجتماع یک حقوقی را برای من ایجاد می کند و در مقابل من هم نسبت به دیگران تکالیفی به گردن دارم.

خاستگاه سوم مسأله قرارداد است و دایره وسیعی دارد و اعم است از اینکه بین دو نفر باشد یا گروهی از مردم و یا غیر از این موارد. گاهی موقع بر اساس آن زندگی اجتماعی شکل می گیرد و می تواند اعم از قوانین مدنی، قوانین کیفری و قوانین حقوقی باشد باید پایبند به این قراردادها و حقوق ناشی از آنها باشیم وگرنه ظلم و بی عدالتی می شود و استثمار و استبداد جایگزین عدالت می شود.

گاهی موقع هم به واسطه قرارداد بین المللی، بین حکومت ها و کشورها الزاماتی به وجود می آید که علامه به تفصیل در رابطه با قراردادهای بین المللی صحبت می کند و بیان می کند که اگر کسی یا قدرتی این قراردادها را زیر پا بگذارد به سمت استخدام مذموم و زورگویی و استثمار رفته است.

 

طرح مفهوم تفکر اجتماعی از سوی علامه

از مجموع فرمایشات علامه برداشت می شود که ایشان مفهوم جدیدی تحت عنوان تفکر اجتماعی را مطرح می کنند. این مفهوم، مفهوم بسیار پیچیده‌ای است با این توضیح که انسان یک موجود اجتماعی است و منافع خود و اجتماع را مشترک می داند به همین دلیل در اداره اجتماع از تمام توان و تفکر خود استفاده می کند و معتقد است که همه نظر و رای دارند و باید لحاظ شود و گفت‌وگو کنند. این بحث علامه می تواند شبیه عدالت گفت‌وگویی باشد که توسط افلاطون مطرح شده است.

تا این قسمت از مباحث ما تعریف عدالت اجتماعی از نگاه علامه را مطرح کردیم و این که خاستگاه حق از نگاه علامه بر چند قسم است. ممکن است در مصادیقی سوال شود که در این مورد خاص عدالت اجتماعی چه می شود؟ یا مثلا ما یک قرارداد داریم و می خواهیم یک متمم و الحاقیه برای آن بنویسیم در این گونه موارد چگونه باید عمل کنیم؟ آیا امکان بازنگری وجود دارد؟ آیا امکان تفسیر جدیدی از حقوق انسانی وجود دارد؟

 

ردّ علامه بر نظریات اشاعره و معتزله

علامه در چند جای از المیزان نظریات اشاعره و معتزله را با نظریه اعتباریات نقل و به تأکید رد کرده اند و تحلیلی ارائه داده‌اند که برداشت اشاعره و برداشت معتزله هر دو اشتباه است.

مرحوم علامه مطلب اشاعره را که می گویند عقل حاکم بر خداوند نیست می پذیرد اما می گوید به این معنا نیست که ما با عقل نمی توانیم خدا را بشناسیم و یا نمی توانیم درباره فعل خداوند تحلیلی ارائه بدهیم و نظری داشته باشیم بلکه به این معنا است که ما از همان فعل خداوند احکام عقلی را اخذ می کنیم. خداوند بر اساس حکمت، عدالت و همچنین هدفمند بودن، جهان را خلق کرده است.

برخی مواقع علامه به گونه ای صحبت می کند که انسان تصور می کند ایشان مقاصد کلی اشاعره را پذیرفته است یعنی از زبان معتزله به گونه ای مطالب آنها را مطرح می کند که تصور می شود ایشان معارف آنها را پذیرفته است ولی در ادامه نظر خودشان را مطرح کرده و نظر ایشان را رد می کنند.

برخی به نیت صادقانه سوالی را در مورد نظرات علامه مطرح کرده اند که آیا اعتباریات و استخدام ناشی از فطرت انسان است؟ در جواب از این سوال مطرح شده است که استخدام ناشی از طبع انسان است و مکارم عالیه اخلاقی ناشی از فطرت انسان است. این موارد اهداف خوبی است ولی اشکالاتی هم دارد.

علامه بارها فطرت را مترادف طبیعت بیان می کنند و بحث ایشان ذیل آیات سوره شمس همین مطلب است که به طور مستقل فجور و تقوی را بیان کرده است و می فرماید این بحث غیر از عقل نظری است و این مسأله به اعتباریات برمی گردد.

اینگونه نیست که اعتباریات علامه بدون حساب و کتاب باشد و اعتباری نداشته باشد بلکه اعتبار از یک منطق، اهداف و مقاصد خاصی پیروی می کند و ایشان در بخش سوم مقاله 6 اصول فلسفه و روش رئالیسم و نیز بارها در تفسیر المیزان این مسأله را مطرح کرده است. ایشان معتقد است که خداوند اعتباریات و مکانیسم اعتبارسازی را برای رسیدن به کمال نهائی در وجود انسان قرار داده است.

علامه تصریح دارند که با ورود به زندگی اجتماعی درمی یابیم که همه مزایائی که از آنها استفاده می کنیم و نیز همه حقوق اجتماعی که با آنها آرامش پیدا می کنیم براساس عقد اجتماعی عام و عقود فرعی مترتب بر عقد اجتماعی عام بنا شده است البته قرارداد اجتماعی مورد نظر علامه با قرارداد مورد نظر هابز، لاک و روسو تفاوت های بسیاری دارد.

فرمایش علامه مبتنی بر سنت فلسفه سیاسی اسلام است و اگر انسان قراردادی را که قبول کرده است نقض کند موجب نقض عدالت اجتماعی می شود و اگر عدالت اجتماعی نقض شود تکیه گاه انسان از دست می رود./200/241/ح

 

تهیه و تنظیم: کاظم محدثی

   

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۴ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۷:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۰۴:۴۳
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۱:۱۶
اذان مغرب
۲۰:۱۹:۵۲